دلانه

اعتماد آدما رو خراب نکنید! بعد از بعضی اتفاقا آدما دیگه نمیتونند زندگی کنند, نمیتونند کسی رو بپذیرند! دایم درگیر مقایسه میشن… یه خوره ای می افته تو مغزشون ک همه چیز و بهم ربط میده, به اتفاقات گذشته دیگه نمیتونه ارتباط بگیره, دوست پیدا کنه… همراه بشه با کسی… به تمام لحظات و فرصت هایی که این آدما از خیانت شما از بی اعتمادی که تو وجودشون کاشتید از دست میدن مدیونید! بابت همش باید پاسخگو باشید…………

از این سردردی که زندگی رو ازم گرفته خسته ام, از فکرای جور واجور توسرم…! نمیدونم باید برم یا بایستم, ادامه بدم یا رها کنم…کلافه ام کلافه…… دردی تو سرم می پیچه اینقدر شدید کخ دلم میخواد سرمو بکوبم به دیوار, چنان کوبیدنی که متلاشی بشه و رها بشم از این درد… خدایا من توانم خیلی کمه…

توی این خواستن ها و نرسیدن ها پیر شدیم ....  خواستن توان ندارد........!!!

هی دارم اشتباه می کنم و هی دارم سوتی میدم....:(

خدایا دلم داره میترکه, دیگه توان ادامه ندارم, نمیتونم! چرا به دادم نمیرسی! چرا تنهام گذاشتی؟؟؟ مگه من چی می خوام که تو حکمتت جا نمیشه!؟ من فقط خودت رو میخوام, خود خود خودت… کمکم کن! تو رو جان هرکسی که برات عزیرتره! تو رو جان حبیبت!…………：((

چرا احساس,می کنم هیچ کس نمیفهمه چی میگم؟؟؟